درام دوران بلوغ درباره پسری که در دهه 1980 در آستوریا، نیویورک بزرگ می شود. از آنجایی که دوستانش به خاطر مواد مخدر یا در زندان می‌میرند، او به این باور می‌رسد که به‌اصطلاح مقدسین مختلف از سرنوشت آنها نجات یافته است.

داستان درمورد تحقیقات یک واحد جنجالی مبارزه با فساد پلیس است..

یک پلیس فاسد، دوقطبی، معتاد و دیوانه سعی می‌کند با کلک و حقه دوباره دل زنش را به دست بیاورد به همین دلیل دست به کارهای غیر منتظره ای میزند…

«دکل» داستان مگنوس و خدمه‌اش در سکوی نفتی Kinloch Bravo در سواحل اسکاتلند در آب‌های خطرناک دریای شمال مستقر هستند را روایت میکند. با این حال، هنگامی که آنها قرار است به سرزمین اصلی بازگردند، یک "مه مرموز و فراگیر" باعث لرزش دکل می شود و تمام ارتباطات آنها با دنیای خارج را قطع می کند.

بعد از جنگ جهانی دوم، یک سرهنگ بریتانیایی و زنش به هامبورگ می‎روند تا به بازسازی آن کمک کنند اما میان آنها و صاحب یک خانه تنش هایی به وجود می آید.

"جکی" به عنوان اپراتور دوربین مدار بسته کار می کند.هر روز او به گوشه ای از دنیای کوچک چشم می دوزد و از مردمی که زیر دیدگان او قرار دارند محافظت می کند.یک روز مردی در مانیتور او ظاهر می شود،مردی که او فکر می کرد هیچگاه نخواهد دید،مردی که او نمی خواهد بار دیگر ببیند.اما او هیچ چاره ای ندارد و باید با آن مرد روبرو شود...

“ویک” و “دنی” دو تبهکاری هستند که “آلیس کرید” را می ربایند و به آپارتمانی دور افتاده می برند.آنها کاملا مراقب هستند که او فرار نکند.اما “آلیس” به اندازه کافی باهوش است که نقشه آنها را به هم بزند…